Cost of liver cancer surgery In India
شماره مسافران 2
روزها در بیمارستان 4
روزهای خارج از بیمارستان 7
کل روزها در هند 11
شماره مسافران 2
روزها در بیمارستان 4
روزهای خارج از بیمارستان 7
کل روزها در هند 11
جراحی یکی از گزینه های درمانی بسیار خوب در مراحل اولیه درمان سرطان کبد است. انواع مختلفی از جراحی سرطان کبد وجود دارد که باید توسط جراح متخصص سرطان کبد انجام شود. نوع جراحی که باید انجام شود بستگی به مرحله بیماری، گسترش بیماری به قسمت های دیگر و وضعیت سلامت بیمار دارد. همراه با جراح تومور، بخشی از بافت های اطراف سلول های تومور را نیز برمی دارد. این احتمالاً موفقترین درمان مبتنی بر بیماری است، به ویژه برای بیمارانی با عملکرد خوب کبد و تومورهایی که میتوانند با خیال راحت از بخش محدودی از کبد خارج شوند. اگر تومور بیش از حد از کبد را اشغال کند، کبد بیش از حد آسیب دیده باشد، تومور به خارج از کبد گسترش یافته باشد یا بیمار مبتلا به بیماری های جدی دیگر باشد، جراحی ممکن است گزینه ای نباشد. انکولوژیست جراحی، پزشکی است که در درمان سرطان با استفاده از جراحی تخصص دارد. جراح کبد و صفراوی نیز آموزش های تخصصی در زمینه جراحی کبد و پانکراس دارد. گاهی اوقات جراحان پیوند کبد درگیر این عمل ها می شوند. قبل از جراحی، با تیم مراقبت های بهداشتی خود در مورد عوارض جانبی احتمالی جراحی خاصی که خواهید داشت صحبت کنید.
متخصص ما فقط در صورتی جراحی را در نظر می گیرد که سرطان در یک ناحیه از کبد شما وجود داشته باشد و به هیچ قسمت دیگری از بدن شما سرایت نکرده باشد. این به طور کلی به معنای مرحله 0 یا مرحله A از سیستم مرحله بندی BCLC است. اگر سرطان قبلا گسترش یافته باشد، عمل جراحی نمی تواند آن را درمان کند. متأسفانه جراحی برای بسیاری از افراد مبتلا به سرطان اولیه کبد امکان پذیر نیست.
قبل از اینکه پزشکتان تصمیم بگیرد که آیا جراحی گزینه مناسبی برای شماست یا خیر، یک سری آزمایش خون دارید تا بفهمید کبد شما چقدر خوب کار می کند. از آنجایی که کبد یک اندام حیاتی است، آنها باید بدانند که بخشی از کبد شما که پس از عمل باقی مانده است به اندازه کافی خوب کار می کند تا شما را سالم نگه دارد.
هپاتکتومی جزئی جراحی برای برداشتن بخشی از کبد است. فقط افرادی با عملکرد خوب کبد که به اندازه کافی برای جراحی سالم هستند و دارای یک تومور منفرد هستند که به رگ های خونی تبدیل نشده است می توانند این عمل را انجام دهند.
ابتدا آزمایش های تصویربرداری مانند سی تی یا ام آر آی با آنژیوگرافی انجام می شود تا مشخص شود آیا می توان سرطان را به طور کامل حذف کرد یا خیر. با این حال، گاهی اوقات در طول جراحی مشخص می شود که سرطان خیلی بزرگ است یا به اندازه ای گسترش یافته است که قابل برداشتن نیست، و جراحی که برنامه ریزی شده است قابل انجام نیست.
اکثر بیماران مبتلا به سرطان کبد در ایالات متحده نیز سیروز دارند. در فردی مبتلا به سیروز شدید، برداشتن حتی مقدار کمی از بافت کبد در لبه های سرطان ممکن است کبد کافی برای انجام عملکردهای مهم را پشت سر نگذارد.
افراد مبتلا به سیروز معمولاً در صورتی واجد شرایط جراحی هستند که فقط یک تومور وجود داشته باشد (که به رگ های خونی رشد نکرده باشد) و پس از برداشتن تومور همچنان مقدار معقولی (حداقل 30٪) از عملکرد کبد باقی مانده است. پزشکان اغلب این عملکرد را با تعیین یک نمره Child-Pugh ارزیابی می کنند، که معیاری برای سیروز بر اساس آزمایشات و علائم آزمایشگاهی خاص است.
بیماران در کلاس A Child-Pugh به احتمال زیاد عملکرد کبدی کافی برای انجام عمل جراحی دارند. بیماران کلاس B کمتر امکان جراحی دارند. جراحی معمولاً برای بیماران کلاس C گزینه ای نیست.
عمل جراحی تحت بیهوشی عمومی انجام می شود و بسیار طولانی است و به سه تا چهار ساعت زمان نیاز دارد. بیمار بیهوش شده رو به بالا است و هر دو دست از بدن دور شده اند. جراحان اغلب از یک پد گرم کننده و بسته بندی در اطراف بازوها و پاها برای کاهش از دست دادن دمای بدن در طول جراحی استفاده می کنند. شکم بیمار با یک برش در قسمت فوقانی شکم و یک برش امتداد خط وسط تا xiphoid (غضروف واقع در پایین وسط قفسه سینه) باز می شود. مراحل اصلی هپاتکتومی جزئی به شرح زیر است:
برداشتن کبد یک عمل جراحی بزرگ و جدی است که فقط باید توسط جراحان ماهر و با تجربه انجام شود. از آنجایی که افراد مبتلا به سرطان کبد معمولاً به غیر از سرطان، مشکلات کبدی دیگری نیز دارند، جراحان مجبورند به اندازه کافی کبد را خارج کنند تا تمام سرطان را دریافت کنند، اما همچنین به اندازه کافی برای عملکرد کبد باقی بگذارند.
زمانی که پیوند کبد در دسترس باشد، ممکن است بهترین گزینه برای برخی از افراد مبتلا به سرطان کبد باشد. پیوند کبد می تواند گزینه ای برای کسانی باشد که تومورهایی دارند که با جراحی قابل برداشتن نیستند، چه به دلیل محل تومورها و چه به این دلیل که کبد بیماری زیادی دارد که بیمار تحمل برداشتن بخشی از آن را ندارد. به طور کلی، پیوند برای درمان بیماران مبتلا به تومورهای کوچک (یا 1 تومور کوچکتر از 5 سانتی متر یا 2 تا 3 تومور بزرگتر از 3 سانتی متر) که به رگ های خونی مجاور رشد نکرده اند استفاده می شود. همچنین به ندرت میتواند گزینهای برای بیماران مبتلا به سرطانهای قابل برداشت (سرطانیهایی که میتوانند به طور کامل برداشته شوند) باشد. با پیوند، نه تنها خطر دومین سرطان جدید کبد به شدت کاهش می یابد، بلکه کبد جدید به طور طبیعی عمل می کند.
بر اساس گزارش شبکه تدارکات و پیوند اعضا، در سال 1,000 حدود 2016 پیوند کبد در افراد مبتلا به سرطان کبد در ایالات متحده انجام شد، آخرین سالی که تعداد آن در دسترس است. متاسفانه فرصت های پیوند کبد محدود است. سالانه تنها حدود 8,400 کبد برای پیوند در دسترس است و بیشتر آنها برای بیمارانی که به غیر از سرطان کبد مبتلا هستند، استفاده می شود. افزایش آگاهی در مورد اهمیت اهدای عضو یک هدف اساسی بهداشت عمومی است که می تواند این درمان را برای بیماران مبتلا به سرطان کبد و سایر بیماری های جدی کبدی در دسترس قرار دهد.
اکثر کبدهایی که برای پیوند استفاده می شوند از افرادی هستند که به تازگی فوت کرده اند. اما برخی از بیماران بخشی از کبد را از یک اهدا کننده زنده (معمولاً یکی از بستگان نزدیک) برای پیوند دریافت می کنند. اگر بخشی از کبد برداشته شود، کبد می تواند بخشی از عملکرد از دست رفته خود را در طول زمان بازسازی کند. با این حال، جراحی خطراتی برای اهداکننده دارد. سالانه حدود 370 پیوند کبد از اهداکنندگان زنده در ایالات متحده انجام می شود. فقط تعداد کمی از آنها برای بیماران مبتلا به سرطان کبد است.
افرادی که نیاز به پیوند دارند باید منتظر بمانند تا کبد در دسترس باشد، که ممکن است برای برخی از افراد مبتلا به سرطان کبد خیلی طول بکشد. در بسیاری از موارد، فرد ممکن است در حالی که منتظر پیوند کبد است، از درمان های دیگری مانند آمبولیزاسیون یا فرسایش استفاده کند. یا ممکن است پزشکان ابتدا جراحی یا سایر درمانها و سپس پیوند را در صورت بازگشت سرطان پیشنهاد کنند.
پیوند کبد شامل برداشتن و آماده سازی کبد اهداکننده، برداشتن کبد بیمار و کاشت اندام جدید است. کبد چندین اتصال کلیدی دارد که باید دوباره برقرار شوند تا اندام جدید جریان خون را دریافت کند و صفرا را از کبد تخلیه کند. ساختارهایی که باید دوباره به هم وصل شوند عبارتند از ورید اجوف تحتانی، سیاهرگ باب، شریان کبدی و مجرای صفراوی. روش دقیق اتصال این ساختارها بسته به اهداکننده و آناتومی خاص یا مسائل آناتومیک گیرنده و در برخی موارد، بیماری گیرنده متفاوت است.
برای فردی که تحت پیوند کبد قرار می گیرد، توالی وقایع در اتاق عمل به شرح زیر است:
مانند هر روش جراحی، عوارض مربوط به عمل ممکن است رخ دهد، علاوه بر بسیاری از عوارض احتمالی که ممکن است برای هر بیمار بستری در بیمارستان رخ دهد. برخی از مشکلات خاص پیوند کبد که ممکن است با آن مواجه شوند عبارتند از:
عدم عملکرد اولیه یا عملکرد ضعیف کبد تازه پیوند شده تقریباً در 1-5٪ از پیوندهای جدید رخ می دهد. اگر عملکرد کبد به اندازه کافی یا سریع بهبود نیابد، ممکن است بیمار برای زنده ماندن نیاز فوری به پیوند دوم داشته باشد.
بدن انسان مجموعه بسیار پیچیده ای از دفاع ها را در برابر باکتری ها، ویروس ها و تومورها ایجاد کرده است. ماشین آلات سیستم ایمنی در طی میلیونها سال تکامل یافته است تا هر چیزی را که بیگانه یا غیر خودی است شناسایی و به آن حمله کند. متأسفانه اندام های پیوندی در رده خارجی قرار می گیرند نه خود. تعدادی دارو به گیرندگان پیوند داده میشود تا پاسخهای سیستم ایمنی بدن آنها را کاهش دهند تا اندام را ایمن و عاری از حمله ایمنی نگه دارند. اگر سیستم ایمنی به اندازه کافی تضعیف نشده باشد، پس زدگی (فرآیندی که توسط آن سیستم ایمنی عضو پیوند شده را شناسایی می کند، حمله می کند و به آن آسیب می رساند) رخ می دهد.
داروهایی که معمولاً برای جلوگیری از طرد با سرکوب سیستم ایمنی استفاده میشوند، در زیر فهرست شدهاند. آنها از طریق مکانیسم های مختلف برای تضعیف پاسخ های سیستم ایمنی به محرک ها کار می کنند و با عوارض جانبی مختلفی همراه هستند. در نتیجه، این داروها اغلب در ترکیبهای مختلف استفاده میشوند که اثر سرکوبکننده سیستم ایمنی را افزایش میدهند و در عین حال عوارض جانبی را به حداقل میرسانند.
رد اصطلاحی است که به اختلال عملکرد اندام ناشی از واکنش سیستم ایمنی گیرنده به عضو پیوندی اطلاق می شود. آسیب به کبد معمولاً توسط سلول های ایمنی، سلول های T یا لنفوسیت های T ایجاد می شود. طرد معمولاً هیچ علامتی ایجاد نمی کند. بیماران احساس دیگری ندارند یا متوجه چیزی نمی شوند. اولین علامت معمولاً افزایش غیرطبیعی نتایج آزمایشات آزمایشگاهی کبد است. در صورت مشکوک شدن به رد، بیوپسی کبد انجام می شود. بیوپسی کبد به راحتی به عنوان یک روش کنار بالین با استفاده از یک سوزن مخصوص که از طریق پوست وارد می شود انجام می شود. سپس بافت مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و زیر میکروسکوپ بررسی می شود تا الگوی آسیب کبدی مشخص شود و همچنین وجود سلول های ایمنی بررسی شود.
رد سلولی حاد در 25 تا 50 درصد از تمام گیرندگان پیوند کبد در سال اول پس از پیوند اتفاق میافتد و بالاترین دوره خطر در چهار تا شش هفته اول پیوند است. هنگامی که تشخیص داده شد، درمان نسبتاً ساده و به طور کلی بسیار مؤثر است. اولین خط درمان، کورتیکواستروئیدها با دوز بالا است. رژیم سرکوب ایمنی نگهدارنده بیمار نیز برای جلوگیری از پس زدن بعدی تشدید می شود. بخش کوچکی از اپیزودهای رد حاد، تقریباً 10 تا 20 درصد، به درمان کورتیکواستروئیدی پاسخ نمیدهند و «استروئید مقاوم» نامیده میشوند و به درمان اضافی نیاز دارند.
خط دوم درمان رد، آماده سازی آنتی بادی قوی است. در پیوند کبد، بر خلاف سایر اندام ها، رد سلولی حاد به طور کلی بر شانس کلی بقای پیوند تأثیر نمی گذارد. اعتقاد بر این است که این به این دلیل است که کبد دارای توانایی منحصر به فرد برای بازسازی در هنگام آسیب است و در نتیجه عملکرد کامل کبد را بازیابی می کند.
رد مزمن در 5٪ یا کمتر از تمام گیرندگان پیوند رخ می دهد. قوی ترین عامل خطر برای ایجاد رد مزمن، دفعات مکرر رد حاد و/یا رد حاد مقاوم است. بیوپسی کبد از بین رفتن مجاری صفراوی و از بین رفتن شریان های کوچک را نشان می دهد. رد مزمن، از نظر تاریخی، معکوس کردن آن دشوار بوده است و اغلب نیاز به پیوند مجدد کبد دارد. امروزه، با انتخاب وسیع داروهای سرکوب کننده سیستم ایمنی، رد مزمن اغلب برگشت پذیر است.
برخی از فرآیندهایی که منجر به از کار افتادن کبد خود بیمار می شود می تواند به کبد جدید آسیب برساند و در نهایت آن را از بین ببرد. شاید بهترین مثال عفونت هپاتیت B باشد. در اوایل دهه 1990، بیمارانی که برای عفونت هپاتیت B پیوند کبد دریافت کردند، کمتر از 50 درصد بقای پنج ساله داشتند. اکثریت قریب به اتفاق این بیماران از عفونت مجدد بسیار تهاجمی کبد جدید توسط ویروس هپاتیت B رنج می بردند. با این حال، در طول دهه 1990، چندین دارو و استراتژی برای جلوگیری از عفونت مجدد و آسیب کبد جدید به طور گسترده توسط مراکز پیوند ایجاد و اجرا شد. این رویکردها بسیار موفق بوده اند به طوری که بیماری عود کننده دیگر مشکلی ایجاد نمی کند. هپاتیت B که زمانی به عنوان یک منع اندیکاسیون برای پیوند در نظر گرفته می شد، اکنون با نتایج بسیار خوبی همراه است که از بسیاری از نشانه های دیگر پیوند کبد برتر است.
در حال حاضر، مشکل اصلی ما در مورد بیماری عود کننده بر روی هپاتیت C متمرکز شده است. هر بیماری که با ویروس هپاتیت C که در خونش در گردش است وارد پیوند شود، پس از پیوند به هپاتیت C ادامه خواهد داد. با این حال، کسانی که ویروس خود را به طور کامل پاک کرده اند و هپاتیت C قابل اندازه گیری در خون ندارند، پس از پیوند به هپاتیت C مبتلا نخواهند شد.
برخلاف هپاتیت B که در آن بیماری عودکننده منجر به نارسایی کبدی بسیار سریع رخ میدهد، هپاتیت C عودکننده معمولاً باعث ساییدگی تدریجی عملکرد کبد میشود. تنها درصد کمی از دریافت کنندگان هپاتیت C، تقریباً 5 درصد، طی دو سال پس از پیوند، به سیروز و بیماری کبدی مرحله نهایی بازمیگردند.
اکثر آنها بیماری تدریجی پیشرونده دارند به طوری که نیمی از آنها تقریباً 10 سال پس از پیوند به سیروز مبتلا می شوند. آماده سازی اینترفرون در ترکیب با ریباویرین، که به طور گسترده در بیماران هپاتیت C قبل از پیوند استفاده می شود، می تواند پس از پیوند نیز تجویز شود. احتمال درمان دائمی تا حدودی کمتر از درمان قبل از پیوند است. علاوه بر این، درمان با مکمل قابل توجهی از عوارض جانبی همراه است. بیماری عود کننده علت این واقعیت است که گیرندگان پیوند کبد هپاتیت C در میان مدت و درازمدت پیامدهای بدتری پس از پیوند نسبت به گیرندگان پیوند کبد بدون هپاتیت C دارند.
چندین بیماری دیگر نیز ممکن است پس از پیوند عود کنند، اما معمولاً این بیماری خفیف است و به آرامی پیشرفت می کند. کلانژیت اسکلروزان اولیه (PSC) و سیروز صفراوی اولیه (PBC) هر دو تقریباً 10-20٪ مواقع عود می کنند و فقط به ندرت منجر به سیروز عود کننده و بیماری کبدی مرحله نهایی می شوند. شاید بزرگترین ناشناخته در عصر امروز، بیماری کبد چرب پس از پیوند باشد، زیرا به وضوح یک مشکل افزایش فراوانی است. بیماری کبد چرب میتواند در افرادی که برای NASH پیوند شدهاند، اما همچنین در بیمارانی که به دلایل دیگر پیوند شدهاند و عوامل خطر بیماری کبد چرب را ایجاد میکنند، رخ دهد. فراوانی، مسیر و پیش آگهی عود بیماری کبد چرب پس از پیوند و سیر آن از حوزه های فعال تحقیقاتی است.
همانطور که قبلا گفته شد، نقش اصلی سیستم ایمنی شناسایی و حمله به هر چیزی است که خارجی یا غیر خودی است. هدف اصلی پیوند اعضا نبود، بلکه باکتریها، ویروسها، قارچها و سایر میکروارگانیسمهایی بودند که باعث عفونت میشوند. مصرف سرکوب سیستم ایمنی، دفاع گیرنده پیوند را در برابر عفونت ضعیف می کند
در نتیجه، گیرندگان پیوند نه تنها در معرض خطر ابتلا به عفونتهای استانداردی هستند که ممکن است همه افراد را تحت تأثیر قرار دهند، بلکه عفونتهای «فرصتطلب» را نیز درگیر میکنند، عفونتهایی که فقط در افرادی با سیستم ایمنی ضعیف رخ میدهند. تغییرات در سیستم ایمنی گیرندگان پیوند را مستعد ابتلا به عفونت های مختلف بر اساس زمان نسبت به عمل پیوند آنها می کند.
آنها را می توان به سه دوره تقسیم کرد: ماه اول، ماه یک تا شش و بیشتر از شش ماه. در ماه اول، عفونت با باکتری و قارچ شایع ترین است. عفونت های ویروسی مانند سیتومگالوویروس و سایر عفونت های غیر معمول مانند سل و پنوموسیستیس کارینی در شش ماه اول دیده می شوند.
سیستم ایمنی بدن علاوه بر مبارزه با عفونت، با سرطان نیز مبارزه می کند. اعتقاد بر این است که یک سیستم ایمنی سالم سلول های غیرطبیعی و سرطانی را قبل از تکثیر و تبدیل به تومور شناسایی و از بین می برد. به خوبی تشخیص داده شده است که گیرندگان پیوند در معرض افزایش خطر ابتلا به چندین نوع خاص سرطان هستند.
اختلال لنفوپرولیفراتیو پس از پیوند (PTLD) یک نوع غیر معمول سرطان است که به طور انحصاری در گیرندگان پیوند ایجاد می شود، همانطور که از نام آن نشان داده شده است. تقریباً همیشه با ویروس اپشتین بار (EBV) مرتبط است، همان ویروسی که باعث مونونوکلئوز عفونی یا "بیماری بوسیدن" می شود.
اکثر بزرگسالان در معرض EBV قرار گرفته اند، که بیشتر در سنین کودکی یا نوجوانی آنهاست. برای این بیماران، PTLD مرتبط با EBV می تواند پس از پیوند ایجاد شود زیرا سرکوب سیستم ایمنی به ویروس اجازه می دهد تا دوباره فعال شود. در مقابل، بسیاری از کودکان بدون اینکه در معرض EBV قرار گرفته باشند، به پیوند کبد مراجعه می کنند. اگر بیماران پس از پیوند و در نتیجه تحت تأثیر سرکوب سیستم ایمنی در معرض EBV قرار گیرند، ممکن است نتوانند عفونت را کنترل کنند.
PTLD در هر دو سناریو زمانی ایجاد می شود که سلول های B آلوده به EBV (زیرمجموعه ای از لنفوسیت ها) به شیوه ای کنترل نشده رشد و تقسیم می شوند. از آنجایی که اساساً نتیجه یک سیستم ایمنی ضعیف است، اولین خط درمان صرفاً متوقف کردن یا کاهش قابل توجه سرکوب سیستم ایمنی است. در حالی که این رویکرد غالباً کار می کند، خطر رد پیوند را نیز به همراه دارد که پس از آن افزایش سرکوب سیستم ایمنی را ضروری می کند. اخیراً دارویی که به طور اختصاصی سلول های B، سلول های آلوده به EBV را از بین می برد، در دسترس قرار گرفته است.
بنابراین امروزه، یک رویکرد رایج، دادن این دارو، ریتوکسیماب، همراه با کاهش شدید داروهای سرکوب کننده سیستم ایمنی است. اگر این رویکرد PTLD را کنترل نکند، از رژیمهای دارویی شیمیدرمانی مرسومتری که معمولاً برای درمان لنفومهایی که در بیماران مبتلا به سرکوب سیستم ایمنی ایجاد میشوند، استفاده میشود. اکثر موارد PTLD را می توان با حفظ اندام پیوندی با موفقیت درمان کرد.
سرطان های پوست شایع ترین بدخیمی در جمعیت پس از پیوند هستند. میزان سرطان پوست در بیمارانی که تحت پیوند عضو قرار گرفته اند در 27 سالگی 10 درصد است که نشان دهنده افزایش 25 برابری خطر نسبت به جمعیت عادی است. با توجه به این خطر قابل توجه، اکیداً توصیه می شود که تمام گیرندگان پیوند قرار گرفتن در معرض نور خورشید را به حداقل برسانند.
علاوه بر این، تمام گیرندگان پیوند باید به طور مرتب معاینه شوند تا از تشخیص زودهنگام و درمان سریع هر سرطان پوست اطمینان حاصل شود. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد سیرولیموس، یک سرکوب کننده سیستم ایمنی در کلاس مهارکننده های mTOR، خطر ابتلا به سرطان های پوست را افزایش نمی دهد.
بنابراین، دریافتکنندگان پیوندی که به سرطانهای پوستی متعدد مبتلا میشوند را میتوان برای تغییر به رژیم سرکوبکننده ایمنی بدون مهارکننده کلسینورین مبتنی بر سیرولیموس در نظر گرفت. در حال حاضر، هیچ داده ای وجود ندارد که نشان دهد گیرندگان پیوند کبد در معرض افزایش خطر ابتلا به سرطان های رایج دیگر مانند سرطان سینه، روده بزرگ، پروستات یا سایر سرطان ها هستند.
مانند هپاتکتومی جزئی، پیوند کبد یک عمل بزرگ با خطرات جدی است و فقط باید توسط جراحان ماهر و با تجربه انجام شود. خطرات احتمالی عبارتند از:
ما آرزوی بهبودی سریع عزیز و نزدیک شما را داریم.