2023 مارس: فصل اول خاطرات سام نیل برای کسی که هیچ اطلاع قبلی از آن نداشت، شوک بزرگی خواهد بود. این به اندازه کافی خنده دار شروع می شود: یک نخ عالی درباره دخترش النا که در مورد شغل پدرش در مدرسه در زمانی که او کوچکتر بود مورد سوال قرار گرفته است. این بازیگر سپس به شرح زندگی سپری شده در دکورهای فیلم می پردازد: نشستن در تریلرها، خواندن کاغذ، نوشیدن فنجان های چای و انتظار برای لحظه جادویی که کسی می آید و می گوید: «ما سر صحنه به شما نیاز داریم، آقای نیل. ” او پاسخ میدهد: «پدرم در کاروانها مینشیند»، پاسخی که به گفته این بازیگر، «هم ادراکی و هم کاملاً دقیق است».
صدا منعکس کننده می شود. کتاب با مقدمهای پرمخاطب در مورد معنای زندگی شاد و تعیین لحن و موضوع کتاب آغاز میشود. او سپس به این فکر می کند که چرا حتی کتاب می نویسد و چه کسی آن را خواهد خواند، و شروع به صدای کمی مانند آواز قو می کند. اما این وجود دارد: «واقعیت این است که من یک جنایتکار هستم. شاید در حال رفتن شاید الان باید سریعتر حرکت کنم.
تا آنجایی که قلابهای روایی پیش میرود، به خوبی کار میکند. او خوب است؟ سوال های زیادی وجود دارد. او چگونه خواهد بود؟ در پایان کتاب کجا خواهیم بود؟ آیا باید ... تقلب کنید و به آخرین فصل بروید تا بفهمید چه اتفاقی می افتد؟
از سوی دیگر، نیل، 75 ساله، در یک روز فوری فوریه در مرکز اوتاگو، نیوزیلند، هشدار اسپویلر خودش را دارد. به نظر می رسد که او از سلامتی عالی برخوردار است، اگرچه اذعان می کند که در حالی که در ایوانی زیر آفتاب در مورد آنچه که در مورد نبودن آن فکر می کند صحبت می کند و در حالی که هر چیزی را که وجود دارد، صحبت می کند کمی ضعیف است. ردیف های انگور پینو نوآر برای شراب او، بسترهای گیاهی، باغ های گیاهی، درختان سیب میراثی، بوته های انگور فرنگی، گهگاهی جوجه ها و اردک ها، گوسفندها و گاوهای سیاه چهره در دوردست، و درختان تازه کاشته شده ای که او می خواهد بالغ ببیند. فقط چند نمونه از ثروت زیبای مزرعه.
او اعلام میکند: «من از مردن نمیترسم، اما این امر مرا تشدید میکند. بنابراین، می دانید، من واقعاً از یکی دو دهه دیگر لذت خواهم برد. من می خواهم زندگی کنم تا همه چیز را ببینم، از جمله تراس های زیبایی که ایجاد کرده ایم و درختان زیتون و سروی که داریم. من همچنین نوه های کوچک شایان ستایش خود را دارم. آنها باید بزرگ شوند، لطفا.
و در مورد مرد در حال مرگ چطور؟ من هیچی نمیدم
سام نیل بیش از 150 عنوان بازیگری را در طول پنج دهه جمع آوری کرده است، از جمله اولین بازی اولیه او در فیلم حرفه ای درخشان من جودی دیویس (1979)، بازی او در نقش کارآگاه دایناسور دکتر آلن گرانت در پارک ژوراسیک (1993)، جین. پیانوی کمپیون (1993) و اخیراً بازی او از چستر کمپبل شرور در پیکی بلایندرز در تلویزیون. او به عنوان یک آقای خوب صمیمانه شهرت دارد و دوستانش متعدد، ثابت قدم و نه تنها ستارهدار هستند - او را میتوان در حساب محبوب اینستاگرامش که 541 هزار دنبال کننده دارد، در کنار جف گلدبلوم و لورا درن مشاهده کرد. آنها پارک ژوراسیک را بازسازی می کنند - اما او همچنین یک زندگی موازی دارد که در آن کشاورزان و شراب سازان تمام دنیای او هستند.
او عمداً از سلبریتی دوری کرده است زیرا این امر او را تحت تأثیر قرار نمی دهد. سرها در زادگاهش کلاید، شهری که یک پلیس پنج دقیقه با مزرعه اش فاصله دارد، جایی که قهوه روزانه اش را می خورد، زیاد نمی چرخد. او از اطلاع دادن به افرادی که فکر میکند ممکن است او را بشناسند لذت میبرد که او بازیگر ماتریکس هوگو ویوینگ در Surry Hills سیدنی است، جایی که او یک اقامتگاه دارد و زمان خود را تقسیم میکند. او دوست دارد با غریبه ها صحبت کند. برای او مهم نیست که می دانند او کیست یا نه.
با وجود اینکه آنها بسیار ثروتمند و شناخته شده هستند، من دوستان زیادی دارم که افراد مشهور واقعی هستند. شما می دانید آنها چه کسانی هستند اما، من مکان را با آنها با هیچ چیز در جهان عوض نمی کنم.
"حریم خصوصی بسیار، بسیار، بسیار مهم است. میتوانم در خیابان در سوری هیلز قدم بزنم و قهوهام را بخرم و کسی مزاحمم نشود، میدانی؟ اما برای یک چیز، کمبود کامل حریم خصوصی وجود دارد. همچنین هیچ پاپاراتزی وجود ندارد. خودم صاحب زندگی خودم هستم."
برخی از آنها را با شادی در شبکههای اجتماعی منتشر میکند، زیرا از نظر او سرگرمی یک تلاش افتخارآمیز است. او با شرابسازی، یوکللهبازی، زندگی مزرعهداری و ژاپری با جف سرگرم میشود. او اغلب با حیوانات مزرعه خود ظاهر می شود، که بسیاری از آنها حیوانات نجاتی هستند که با عشق به نام افراد مشهور و دوستان نامگذاری شده اند. او بازی جذاب دکتر دولیتل خود را دارد. برایان براون، کایلی مینوگ، هلنا بونهام کارتر و لورا درن همگی حیوانات (خوک و ماده) را بازی می کنند. برایس دالاس هاوارد، یک مرغ زنجبیل درخشان، در طول مصاحبه راه خود را با نوک می زند. بعداً، مایکل فاسبندر، خروس سلطنتی، ابتدا از گوشهای بیرون میآید و سه مرغ به دنبال آن از نزدیک بیرون میآیند. نیل می خندد: «فاسبندر، ای خروس بزرگ. او بسیار پر از خودش است و زنانش همیشه او را دنبال می کنند. با این حال، او کاملا جذاب است.
Was this ever told to you? Neill divulges a lot more personal information. He has truly exposed himself, and like the majority of performers waiting for reviews, he is curious to hear how he fared. As far as autobiographies go, they are really hilarious and incredibly entertaining, with a subtle hint of melancholy. There is no room for self-pity here. He is an exceptionally talented raconteur, and some of his داستان are delectably impure (co-stars behaving badly, take note). He still takes care of his personal life, though. Past relationships are either not discussed in detail, like in the case of his most recent romance with Canberra press gallery journalist Laura Tingle, or are briefly mentioned, as was the case with his weddings to actors Lisa Harrow and Noriko Watanabe. His four children and eight grandchildren serve as thoughtful allusions to the love and joy in his life.
It is a compilation of the actor’s stories, which he began writing down while sequestered in his Sydney apartment for cancer treatment. These stories are about family, friends, love, and pleasure. The shocking incident occurred in March of last year, while he was in Los Angeles for publicity appearances for Jurassic World Dominion and having fun with his “idiot buddies.” He noticed swollen glands. Within weeks, he was receiving chemotherapy for angioimmunoblastic لنفوم سلول T, a stage 3 blood malignancy.
برای مدتی، به نظر می رسید که درمان مؤثر بوده است، و نوشتن به عنوان تسکین دهنده عمل می کند در حالی که خاطرات او را همراهی می کنند.
شاید دوست داشته باشید بخوانید: CAR T-Cell درمانی در چین
نیل می افزاید: «من خودم را بدون هیچ کاری دیدم. من به کار کردن عادت دارم. من شغلم را دوست دارم من شغلم را دوست دارم من عاشق گذراندن وقت با افراد هر روز، لذت بردن از شرکت، دوستی و همه این چیزهای دیگر هستم. و ناگهان، من بدون آن بودم. من تعجب کردم که چه کار کنم؟
من هرگز برنامه ای برای انتشار کتاب نداشتم. با این حال، همچنان که به نوشتن ادامه میدادم، متوجه شدم که واقعاً دلیلی برای زندگی به من میدهد، و وقتی به خواب رفتم، شروع کردم به فکر کردن، "فردا در مورد آن خواهم نوشت... برایم جالب خواهد بود". از این رو، واقعاً زندگی من را نجات داد، زیرا، می دانید، من نمی توانستم بدون هیچ کاری از آن عبور کنم.
او مصمم است که این کتابی در مورد سرطان نیست ("من نمی توانم آنها را تحمل کنم. هرگز در زندگی ام قرار نیست کتاب خونین دیگری در مورد سرطان بخوانم"، اما او از این موضوع به عنوان "رشته مارپیچی" یاد می کند که می چرخد. از طریق خاطرات و داستان را در کنار هم نگه می دارد. سپس به حکایات طنزآمیز دوران بلوغ، داستان های مجموعه فیلم ها و خاطرات عاطفی از زندگی اولیه خود به عنوان نایجل نیل، جوانی آرام با لکنت که به مدرسه شبانه روزی می رفت برمی گردد. در هشت سالگی و در دوازده سالگی نام خود را به سام تغییر داد و این قطعات را به زمان حال می نویسد.
فکر کردن به زندگی او با یادآوری خاطرات بسیار او را شگفت زده کرده است، اما با یادآوری عشق والدینش به او آرامش بخشیده است که هنوز هم در اطراف خود احساس محبت می کند. و ادعا می کند که هر دهه از زندگی اش بهتر از دهه قبل بوده است. او در طول این دهه مرز باریکی بین انزوا و تنهایی را طی کرده است، حتی با وجود اینکه بسیار بیمار بوده است.
منظورم این است که نمی توانم وانمود کنم که سال گذشته لحظات بد خود را نداشته است، اما آن لحظات تاریک، می دانید که نور را به تسکین کامل می بخشد و باعث شده است که برای هر روز و همه دوستانم بی نهایت سپاسگزار باشم. . به سادگی از زنده بودن سپاسگزارم.
CAR T-Cell therapy is among the breakthrough treatments for certain types of سرطان های خون. There are more than 750 ongoing آزمایش های بالینی in CAR T-Cell therapy in China at present. Patients who wish to enroll can contact the CancerFax patient helpline on WhatsApp at +91 96 1588 1588 or by email at info@cancerfax.com.